یکشنبه، ۳۰ دی ۱۴۰۳
فرش و هنر معاصر، فرهاد مشیری
در ادامه سری مطالب "فرش و هنر معاصر" در وبلاگ فرش حیدریان که در آنها به جایگاهی که فرش-بعنوان یک هنر و صنایع دستی کهن- در هنر نوگرای امروز دارد و چشم انداز این حضور در آینده چه میتواند باشد، اینبار به سراغ فرهاد مشیری میرویم که در برخی از آثارش را با استفاده و یا با موضوع فرش عرضه نمود، هنرمند سرشناس ایرانی که شهرت جهانی داشت و حتی در خارج از ایران خیلی بیشتر در بین اهالی هنر شناخته شده بود و متاسفانه به تازگی از دنیا رفت و جای خالی او در عرصه جهانی هنر معاصر و مفهومی حس میشود.
فرهاد مشیری هنرمند اهل شیراز بود (1342-1403) که در خانواده ای نسبتا ثروتمند و اهل فرهنگ و هنر بدنیا آمد، خانواده او صاحب چند سینما در شیراز بودند و این امر باعث شد در کودکی و نوجوانی با فرهنگ عامیانه، فیلمها و کارتونهای غربی آشنایی پیدا کند-که تاثیر آن سالها بعد در آثار هنری او نیز نمایان شد- مشیری از این شکل ارتباط با هنر بسیار تاثیر پذیرفت تا جایی که با تشویق معلم و خانواده تصمیم گرفت مسیر تحصیل و زندگیش را هم به سمت هنر ببرد و در بحبوحه انقلاب برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و در در رشته های انیمیشن و سینما به تحصیل پرداخت. مشیری فعالیت هنری خود را هم ابتدا با سینما و ویدیو آرت شروع کرد اما در ادامه کم کم به مدیاها و متریالهای دیگر علاقمند شد و آثارش به سمت نقاشی و میکس مدیا گرایش یافت. پس از دوازده سال اقامت در امریکا و در اواخر دهه شصت خورشیدی مشیری تصمیم گرفت به ایران بازگردد و فعالیتش را در ایران ادامه دهد، در آغاز به ساخت انیمیشن های کامپیوتری و تصویرسازی کتاب کودک مشغول شد و در ادامه بطور منظم تر به نقاشی پرداخت . مشیری در دوران بازگشت به ایران در تهران ساکن شد و بیشتر وقتش را بین تهران و پاریس میگذراند، وی همواره در کارهایش تحت تاثیر سبک انیمیشن و گرافیک غربی از یک سو و طراحی المانها و صنایع دستی ایرانی از سوی دیگر بود و گاهی به این سمت و گاهی به آن سمت و گاهی هم به نقطه ای مشترک بین این دو سبک میرسید که حاصل این سالها تلاش خلق آثاری نو در عرصه هنرهای تجسمی شد که در موزه ها، گالری ها و مجموعه های هنری مختلف در سراسر دنیا مورد استقبال چشمگیر مخاطبان قرار گرفتند.
در طول این سالها فرش دستباف بعنوان یکی از نمادهای صنایع دستی ایران بارها و به اشکال مختلف وارد آثار مشیری شد، گاهاً نمادی برای ابراز عقاید یک هنرمند شرق گرا بود، گاهی با المانها و ایده های غربی ترکیب میشد تا این دو نگاه را به هم بسط دهد، گاهی هم ابزاری بود برای تجربه های غربگرایانه یک هنرمند شرقی! بطوری که آثار مختلفی را فرهاد مشیری خلق کرد که مستقیم و غیر مستقیم با فرش ارتباط داشتند.
مشیری یکی از سرشناس ترین آثارش که چیدمان "فرش پرنده" است را در نمایشگاهی گروهی از هنرمندان ایرانی داخل و خارج ایران در موزه آقاخان به نام "یاغی، دلقک، عارف، شاعر: ایرانیان معاصر" بنمایش گذاشت.
این اثر شامل سی و دو تخته فرش روی هم چیده شده بود که نقش یک هواپیمای جنگنده از داخل فرشها بریده شده بود و قسمتهای بریده هم مثل خود فرشها روی هم چیده شده بودند و هر دو قسمت کنار هم به نمایش گذاشته شده بودند، این اثر بنوعی همنشینی ایده های غربی و شرقی مشیری بود به شکلی که ایده کلی اثر الهام گرفته شده از آثار هنرمندان پاپ غربیست، اثر "وهم!" (1963) روی لیختنشتاین، که دو جت جنگنده در نبرد مرگبار را نمایش میدهد، یکی از آثار مهم اوست. جت جنگنده فرهاد مشیری یادآور جت لیختنشتاین است، جایی که جت آشکارا یک ابزار مرگ است اما همچنین موضوعی از تخیل کودکانه و کارتونوار است.
آن تصویر از یک کمیک دیسی 1962 با عنوان "همه مردان جنگ آمریکایی" گرفته شد و حس جداشدگی و مبهمی که لیختنشتاین به صحنهای که باید از لحاظ احساسی برجسته شده باشد، به کار میبرد، در کار مشیری نیز منعکس میشود. فرشهای ایرانی، نماد و تمثیلی از ایران، بخش مهمی از هویت ایرانیاند. ایران به دلیل مهارت بافندگان فرش و طراحیهای خلاقانهشان به درستی افتخار میکند.
فرش ایرانی به عنوان یک صادرات جهانی، دارای اهمیت فرهنگی و اقتصادی فراوانی است و به همراه هنر تجسمی و ادبیات، یکی از معدود محصولاتی است که از تحریمهای بینالمللی مختلف معاف است. مشیری از موتیف فرش به عنوان یک اصطلاح بصری برای ایران و فرهنگ ایرانی به طریقی استفاده کرده که بشدت یادآور استفاده جاسپر جونس از ستارهها و راهراهها به عنوان نماینده آمریکا است. فرش ایرانی با خود تداعیهای یکتا و دستساز را به همراه دارد. با انباشتن سی دو فرش هماندازه و برشهای یکسان به شکل محصولی پیشرفته و نماد جنگ مدرن(هواپیمای جنگنده)، مشیری انتظارات فرش به عنوان یک اثر هنری دستساز و نه یک شی تولید انبوه را به چالش کشید. تکرار و انباشت این نماد قابل مشاهده، آثار معروف اندی وارهول از قوطیهای سوپ کمبل یا جعبههای بریلو را به یاد میآورد، در حالی که در دقت و ستایش پرستی از ماده، هنر مینیمالیستی، به ویژه هنر دونالد جاد، را یادآور میشود.
فرهاد مشیری در تابستان امسال از دنیا رفت اما تاثیر خود را برای همیشه در عرصه هنر معاصر دنیا گذاشت و فرش دستباف ایرانی را در قالب هایی نو در آثارش به نمایش درآورد و جایگاه این صنایع دستی کهن و با ارزش ایرانی را بعنوان اثری هنری از نو تعریف کرد.
یادش گرامی / فرش حیدریان