Delivering Carpets anywhere around the world less than a week: 989356662295

فرش و هنر معاصر، بابک گلکار

یک‌شنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

فرش و هنر معاصر، بابک گلکار

در ادامه سری مطالب "فرش و هنر معاصر" در وبلاگ فرش حیدریان اینبار به سراغ بابک گلکار میرویم، او هنرمندی ایرانی و ساکن کاناداست که علیرقم اینکه رشته اصلی اش سفال و سرامیک بوده فقط به همین مسیر اکتفا نکرده و برای خلق آثار و بیان دیدگاه هنری اش وارد حوزه‌های مختلف هنری دیگر هم شده، او در کارهایش به ساختارهای معناسازی از راه کاوش در دیدگاه‌های فضایی و ایدئولوژیک پرداخته و از هنر به‌ عنوان ابزاری برای بازنگری دانش و ارزش‌ها استفاده می‌کند.

موضوعات اغلب کارهای گلکار برگرفته از تجزیه و تحلیل شرایط فضای ارتباطی معاصر است که شاید در نگاه اول ساده و آشنا هم بنظر برسند. خلاقیت هنری او اما در پرسشهاییست که در بیننده مطرح مینماید و چالشهایی ذهنیست که برای مخاطب ایجاد میکند. گلکار آثارش را در قالبهای چندرسانه‌ای از جمله مجسمه‌، چیدمان، ویدیو و طراحی خلق میکند و روابط پیچیده میان فرهنگ و ایدئولوژی را بررسی می‌کند، او هرگز از سیاست و چالشهای جهانی و منطقه ای هم فاصله نگرفته و این چالشها را در گوشه ای کارها و گاهی هم محوریت موضوعی و معنایی آثار خود قرار داده است. با نگاه به کارنامه هنری گلکار او را هنرمندی مفهومی میبینیم که تلاش میکند رابطه بین مخاطب و اثر هنری به همان لحظه دیدن اثر ختم نشود و مخاطب را به اندیشه و کنکاش فکری وا دارد و مفهوم و ایده خلق اثر همراه مخاطب باقی بماند. گلکار در امریکا متولد شده و بخش زیادی از زندگانی خود را در ایران گذرانده و در دهه هفتاد خورشیدی و برای ادامه تحصیل به کانادا رفته است و پس از آن همانجا و در ونکوور ساکن شده است، تاثیر این تقابل و گاهی هم تعامل بین غرب و شرق در آثار گلکار هم نمایان میشود و گاهی باید در جستجوی هویت شرقی در اثری از جنس هنر غربی بود، گاهی ارزشهای غربی را در اثری شرقی یافت و گاهی هم از همنشینی نمادهای هر دو تفکر و هویداییِ آرمانهای هر دو دنیا در اثر جستجو نمود. گلکار آگاهانه این امر را در آثار خود پیاده میکند و به این طریق سعی میکند موانع بین فرهنگها را از میان بردارد و بین مخاطبان غربی و شرقی و نگاه آنها به هنر ارتباط برقرار کند.

گلکار در مسیر هنری اش از چارچوبها و الگوهای عادی فاصله گرفته و با نگرش خود فرم‌ها را از نو میبیند و با این نگاه تازه آثاری با معناهایی نو خلق میکند.

بابک گلکار در طول این سالها نمایشگاههای متعددی برگزار نموده و آثارش در معتبرترین موزه ها و گالری‌ها در دنیا به نمایش در آمده است، از جمله در ایران که نمایشگاهی ازمجموعه آثار سفالین او با عنوان "کارِ گِل" به مناسبت افتتاح گالری آب/انبار برگزار شد ( آب/انبار در دوران حضورش در ایران محوریت فعالیتش برگزاری نمایشگاه از هنرمندان غیر ایرانی و ایرانیان خارج از ایران با هدف آشنایی هنردوستان ایرانی با آثار این دسته از هنرمندان بود) در این نمایشگاه گلکارسازه ها و چیدمانهایی سفالین با فرمهایی کوزه و گلدان شکل را در مقابل مخاطبان برای تعامل قرار داده بود که مخاطبان با داد زدن/ جیغ کشیدن در آنها با نتیجه های متفاوتی مواجه میشدند و گاهی صدا تقویت و گاهی هم خاموش میشد، این تعامل به بیننده اجازه میداد تا مرز بین رهایی و کشمکش را تجربه کند، این سبک سازه ها و ایده در چند نمایشگاه دیگر هم از گلکار به چالش کشیده شد.

در سری دیگری از کارها که پیوندهای بین شرق و غرب را محوریت کارهایش قرار داده به نمایشگاه "اثر فرعی" (Parergon) در گالری خط سوم-در دبی- میتوان اشاره نمود، این مجموعه شامل حجمهای دِفرمه و ناتمامی میشد که در نگاه اول شکل قاب (Frame) را تداعی میکردند اما از آنجایی که این قابها -که چند برابر ابعاد معمول قابهای عادی بودند- کامل بسته نبودند مقطع آنها قابل روئیت بود که شکل مقطع هر کدام برگرفته از بناهای شناخته شده خاورمیانه و مشرق زمین بود.

فرش دستباف برای گلکار همیشه موضوع جالبی بوده و در کارهایش بارها به سراغ آن رفته،در یک مجموعه از کارها (به نام تحمیل) او بخشی و یا تمام سطح قالیچه ها را با رنگ اکرلیک رنگ میکرد و اینگونه نقوش تزئینی قالیچه را میپوشاند، اما همچنان هاله ای از نقوش قالی نمایان میماند و نگاه بیننده را به کنجکاوی سوق داده میشد تا این نقوش پنهان شده زیر رنگ را تشیص دهد. هنرمند با عمل رنگ کردن یک قالیچه دستباف را عملا تخریب میکرد و ارزش مادی آن به عنوان یک دست بافته از بین میرفت اما این پروسه آنرا تبدیل به یک شی جدید و اثر هنری مینمود که به شکلی دیگر دوباره ارزش مادی برای خود به وجود میآورد، این بستر سازی دوباره هسته و ایده اصلی پشت این مجموعه بود.

گلکار باز هم سری دیگری از کارهایش (به نام فضای مذاکره) که در جستجوی تعامل و همچنین تقابل‌های میان نمادهای غربی و شرقی بود به سراغ گلیم و فرش دستباف ایران رفت و یکی از شناخته شده ترین و غنی ترین نمادهای شرق و آن را محور موضوعی آثارش قرار داد، در مقابل آن هم به سراغ معماری غرب که یکی از غالب‌ترین نمادهای پیشرفت و نوگرایی دنیای غرب در عصر حاضر است رفت. در این مجموعه آثار، هنرمند گلیم‌ها و فرش‌های دستباف ایرانی که نقشمایه‌های هندسی داشتند را به عنوان پایه آثار استفاده نمود و سازه هایی سفید-از جنس چوب- که طرح مقطع آنها مطابق با نقش‌های فرش بود را به شکل ساختمان‌ها و آسمان خراش های امروزی ساخت و بر روی نقش‌های فرش قرار داد و اینگونه چیدمان خود را کامل نمود. فرم‌های هندسی و زاویه دارِ نقشمایه‌های فرشها در ترکیب با سادگی حجم‌ها یادآور معماری بروتالیست هم در این کارها شد، به شکلی که با دیدن چیدمان خط افق کلان شهری غربی برای مخاطب تداعی میشد ولی خیلی زود با توجه به فرش و نمایان شدن ریشه داشتن نقشه ساختمانها در نقشمایه های فرش ریشه های شرقی آن هم به بیننده گوشزد میشد. این چیدمان‌ها ارتباطی بین هنر، صنایع دستی و معمار هم هستند و نقدی بر ایدئولوژی‌های زیربنایی معماری ارائه می‌دهند و در عین حال درک فضایی را به چالش می‌کشد و بیننده را به تعاملی عمیقترِ فیزیکی با فضا تشویق می‌کنند. این سری کارهای گلکار در موزه ویکتوریا و آلبرت، موزه آرتر، گالری چارلز اسکات، گالری سابرینا آرمانی و بسیاری از مراکز هنری معتبر دیگر به نمایش درآمدند و توجه مخاطبان و منتقدین را جلب نمودند.

گلکار درباره رویکرد هنری ‌‌اش می‌گوید:

طبیعی است که مردم باید امرار معاش کنند و واقعیت این است که در جامعه سرمایه‌داری در حال زندگی هستیم. با این وجود، من در محل کارم، اثر هنری را با این هدف خلق نمی‌کنم که صرفا به فروش برسد. او از هنرمندان موفق ایرانی در خارج از ایران است و ردپای فرهنگ ایران به شکل‌های مختلف در کارهایش عیان می‌شود.