چهارشنبه، ۷ خرداد ۱۴۰۴
در ادامه سری مطالب فرش و هنر معاصر در وبلاگ فرش حیدریان این بار به سراغ ابراهیم حقیقی میرویم، هنرمندی که اگرچه بیشتر از بابت فعالیتش در رشته های گرافیک و عکاسی شهرت دارد، اما در بسیاری از رشته های دیگر همچون نقاشی، فیلم، انیمیشن، طراحی صحنه، خوشنویسی و طراحی فرش و گبه و... هم فعالیتهای زیادی انجام داده است و از هنرمندان تاثیرگذار معاصر ایران محسوب میشود. ابراهیم حقیقی که نزدیک به شش دهه فعالیت هنری پربار را سپری کرده فارغ التحصیل رشته معماریست و در دوران تحصیلش استادانی چون مرتضی ممیز و پرویز کلانتری داشته! او برای تحصیلات عالیه هم به انگلستان رفت که با وقوع انقلاب و یک سال بعد به ایران بازگشت.
حقیقی فعالیت حرفه ای هنری خود را در همان دوران دانشجویی با طراحی پوستر آغاز نمود و در همین دوران علاوه بر نزدیکی به تئاتر و سینما با هنر و هنرمندان معاصر متعددی هم آشنا شد و دایره فعالیتهای خود را نیز گسترش داد و چندی بعد هم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان مشغول به کار شد، حقیقی در طول این سالها به ساخت فیلم، تصویرسازی، طراحی پوستر و...مشغول بوده و آثار مهمی در عرصه هنر ایران خلق نموده است، از طراحی لباس و صحنه برای سریال سلطان و شبان تا ساخت انیمیشن علی کوچولو بعنوان گرافیست، از طراحی جلد برای مجله "کتاب جمعه" تا تصویرسازی کتاب های احمد شاملو همچون "بارون"، از طراحی لوگوی موزه سینما تا طراحی نشان سیمرغ جشنواره فیلم فجر، از فیلم هشت میلیمتری "چاه" تا کارگردانی مستند "در ستایش هفتاد سالگی" و... اینها تنها نمونه هایی از نتایج تجربیات اوست. حقیقی همانند بسیاری از هنرمندان هم دوره اش منابع الهامش را در صنایع دستی و هنرهای قدیمی ایران جستجو کرده و در این دوران بارها به سراغ نقشمایه های فرش دستباف و گبه های ایران رفته است، در چند دوره از کارهایش هم اقدام به بافت خط نگاره ها و تصویر سازیهایش نموده است.
ابراهیم حقیقی در یکی از همکاریهایش با احمد شاملو و انتشارات امیرکبیر (کتابهای طلایی) تصویرسازی چند کتاب از جمله "قصه دروازه بخت" را عهده دار شد که برای تصویر سازی این کتاب به سراغ نقوش نگارگری، پارچه، گلیم و سایر صنایع دستی و بطور خاص فرش دستباف ایرانی رفت و با الهام از نقشمایه های قالیچه های تصویری ایران و المانهای دیگر فرشهای ایرانی تصویرسازی این کتاب را انجام داد. این کتاب که سال 1357چاپ شده بود چند دهه بعد در تعامل با حقیقی و نشری دیگر احیا و مجدداً به چاپ رسیده است تا نسلهای بعدی هم با مطالعه این اثر چشم نواز بخشی ازخاطرات کودکیشان رقم بخورد.
تجربه دیگری که بطور گسترده ای دستبافنه های ایرانی را برای حقیقی مرکز توجه قرار میداد در اواسط دهه هفتاد خورشیدی رقم خورد، رونقی که گبه در سالها قبل در ایران و جهان پیدا کرده بود توجه هنرمندان بسیاری از جمله او را جلب نمود، حقیقی تعدادی از نقاشی ها و تصویرسازیهایش را به شیراز برد و به کمک عشایر ایل قشقایی تعدادی از این طرحها را با استفاده از همان رنگ های طبیعی و الیاف پشمی مورد استفاده خود عشایر بافت که آزمون و خطا، طراحی و بافت آنها چند سالی به طول انجامید، بعد از آن حقیقی بخشی از نتیجه کار را در سال 1376به نمایش گذاشت باقی این بافته ها را سال 1378در نمایشی خصوصی به مخاطبان عرضه نمود، در کاتالوگ این نمایشگاه به این نکته اشاره شده بود که "ایده استفاده از اشکال مختلف و کسب تجربه در روش های اصیل بومی و کاربردی اجرای طرح های هنری باعث شده است که ساختار تولیدی هنری و ارائه شده از دغدغه های همیشگی هنرمندان فراتر رود".
چند دهه بعد او دوباره به سراغ گبه و فرش ایرانی رفت، اینبار با توجه ویژه به مجموعه "خط نگاره ها"! حقیقی نگاهی نوگرایانه به خط و خوشنویسی داشت و از همین بابت در اجرای کارهای خوش نویسی اش که آنها را "خط نگاره" نامید همواره سعی کرد از قالبهای کلاسیک خوشنویسی فاصله بگیرد، به این ترتیب که ابتدا طرحهای اولیه را با قلم خطاطی روی کاغذ پیاده میکرد و بعد از اسکن و ویرایش این طرحها در نرم افزارهای مختلف با تکنیک سیلک اسکرین آنها را به چاپ میرساند، بعدها طراحی و ویرایش را بطور کامل به نرم افزارها انتقال داد و نتیجه کار را کماکان با تکنیکهای چاپی تهیه می نمود.
او در مورد این نگرش خود چنین گفته است: "بسیار می بینیم که شعرهای نیما و سهراب و اخوان و شاملو و فروغ را با همان روشی می نویسند که سعدی و حافظ و نظامی را، با همان خطوط کهن. مگر زبان شعر معاصر زبان تازه ای نیست؟ پس لباسی تازه میخواهد، نمایشی نو. اضافه بر آن، مگر زبان نیما و سهراب یکی است؟ مگر زبان فروغ با اخوان تفاوت ندارد؟ هر یک از این شعرها با حتی هر شعر مستقلی ظرفیت بصری خود را دارد". حقیقی بعدها این نگاه نوگرایانه را به شاعران کلاسیک هم تعمیم داد (نمایشگاه هایی از خط نگاره ها با محوریت اشعار حافظ و مولانا) و کم کم چارچوبهای خوشنویسی به سبک خودش را مشخص کرد و چندین نمایشگاه از این مجموعه کارها برگزار نمود. اما در اواسط دهه نود تصمیم به نوگرایی در این مجموعه گرفت، از همین رو بود که باز هم به سراغ گبه و فرش دستباف ایرانی رفت و تعدادی از این طرحها را با کمک بافندگانی از شهرهای مختلف ایران از جمله اراک، تبریز، تهران، رشت و رفسنجان بافت و حاصل این چند سال تلاش را در سال 1403 در نمایشگاهی با عنوان "خط نگاره ها در فرش" در گالری اعتماد تهران به نماش گذاشت که با استقبال گسترده ای مواجه شد.
در بیانیه این نمایشگاه در وصف ارتباط همنشینی نگرشی نو و چارچوبی قدیمی چنین آمده بود: " فرشبافی یک هنر قدیمی و گرافیک مدیایی تازه است. در این آثار تلفیق دو چیز قدیمی و جدید؛ فرش و ادبیات نو، خوشنویسی و گرافیک، هنر کهن و معاصر، بستر صنایع دستی و هنرهای تجسمی با هم پیوند یافتهاند. ابراهیم حقیقی همیشه در هنرش با صبوری و تأمل چیزهایی از فرهنگ ایران را کنار هم نشانده است. دو چیز متفاوت که به غنای مفهومی و بصری آثارش انجامیده است. فرش نماد دقت و تأمل و صبوری است و زمان در خلق آن خود را به شکلی نیرومند نشان میدهد. فرشهای ابراهیم حقیقی هم نماد دقت و تأمل و صبوری او در هنر هستند، تنوع خطنگاری این هنرمند را میتوان در فرشها به تفکیک دید که خط چگونه در اثری رها و آزاد و ناخوانا است و چگونه در اثری دیگر منزه و منظم و بسطیافته ترسیم شده است. این پیگیریِ ردِ زمان بر شکل خطنگارهها تماشای صبوری هنرمند و دقتاش بر تکوین و تکامل خط فارسی در آثارش است".
ابراهیم حقیقی چندین دهه در بالاترین سطح هنر ایران فعالیت کرده، فیلم و انیمیشن ساخته، تصویر سازی کرده، کتاب نوشته، فستیوال های هنری را داوری کرده و آنچه که آموخته را در دانشگاه به نسلهای بعدی تدریس کرده، در عرصه هنر ایران افراد خیلی کمی هستند که در رشته ها و گرایشهای مختلف وارد شده و موفقیت کسب کرده باشند، ابراهیم حقیقی یکی از آنهاست!