Monday، ۱۲ Dey ۱۴۰۱
یکی از زیباترین و متنوعترین سبکهای قالی ایرانی، فرشهایی هستند که به سلطانآباد معروفاند. در گذشته این قالیها در شهری به همین نام در غرب ایران بافته میشدند، اما امروزه ما این شهر را با نام اراک میشناسیم. در این مقاله از بلاگ فرش حیدریان میخواهیم تاریخچه پیدایش یکی از پرطرفدارترین فرشهای مجموعه حیدریان، یعنی قالیهای سلطان را با هم مرور کنیم.
شهر سلطانآباد در سال 1808 میلادی در غرب ایران و در میانه دشت فراهان تأسیس شد. هدف از بنیانگذاری این شهر، ساختن سنگری در برابر هجوم برخی گروهها یا قبایل غارتگری بود که در منطقه کوهستانی زاگرس ساکن بودند. این شهر در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا قرار دارد و آبوهوای خنک آن که بیشباهت به کوهستان آلپ نیست، در تابستانهای گرم ایران، خنک و در زمستان بسیار سرد است. یکی از مهمترین ویژگیهای این شهر آن است که در مرکز تعدادی از مسیرهای تجاری قرار دارد و از نظر استراتژیک موقعیت خوبی بین تهران، بغداد و نواحی مرکزی ایران دارد.
اگر گزارش هاینز هگنبارت درباره این شهر را بپذیریم میتوان چنین ادعا کرد که اولین حضور اروپاییها در این شهر در دهه 1860 میلادی بود. تقریباً همزمان با دورهای که یک آلمانی به نام رایچرت کارگاهی برای بافتن فرش برای شرکت آلمانی گینسکی در مافرسدورف (چکوسلواکی کنونی) تأسیس کرد. به دلیل نمایشگاههای مختلف جهانی، قالیها و به طور کلی فرشها به اشیایی بسیار محبوب و پرطرفدار تبدیل شده بودند. به نظر میرسد فعالیت رایچرت-گینسکی به عنوان یک مأموریت خرید فرش در همین سالها آغاز شده بود. آنها در تلاش برای خرید و به دست آوردن انواع فرشهای قدیمی و جدید منطقه فراهان با طرحهای سنتیای مانند نقش هراتی بودند.
در سال 1868 میلادی یک استاد ایرانی و خانوادهاش برای آموزش قالیبافی به زنان محلی مافرسدورف به این شهر برده شدند. از طرفی در شهر سلطانآباد نیز رایچرت کارگاهی قالیبافی تأسیس کرد که مواد موردنیاز آن از کارگاه رنگرزی مخصوص به خودش تأمین میشد که آن نیز در کنارش تأسیس شده بود. ظاهراً در این زمان طرحها (و اندازههای) اروپایی نیز برای نخستین بار مطرح و معرفی شدند. سه فرش ارائه شده در کاتالوگ واینرورک در سال 1892 میلادی توسط گینسکی بدون هیچ سندی به هگنبارت به نسبت داده شد.
این فرشها که تا حدودی به سبک آلفونس موچا هستند به آثار تولید شده در شرکت مافرسدورف معروفاند؛ اما در کاتالوگ آنها کاملاً به زیگلرها نسبت داده شده و تبدیل به اولین نمونههای منتشر شده از این فرش شدهاند.
باید گفت که این فرشها به دلیل ماهیت کرومولیتوگرافی شان به لحاظ ظاهری بسیار شبیه فرشهای زیگلر بودند؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که زیگلر در نمایشگاه وین حضور نداشت و در کاتالوگ نمایشگاه سه فرش ابریشمی سلطانآباد به عنوان آثاری از یک شرکت هلندی-بریتانیایی به نام هوتز درج شده بود که در دهه 1880 میلادی در این منطقه فعال بود و احتمالاً از موفقیت زیگلر الهام گرفته و این آثار را خلق کرده بود. تا آن زمان، هیچ فرش زیگلری که شباهت زیادی به بازتولیدهای وین داشته باشد شناخته نشده بود. فرشهای زیگلر شباهت زیادی به قالی ویلیام موریس داشتند. جنبش هنر و پیشه بر سبک ماجراجویانه سلطانآباد تأثیر بسیاری گذاشت.
هنگامی که تولید در مافرسدورف رونق گرفت، اروپاییان تأسیسات ایران را رها کردند. رایچرت در سال 1881 میلادی به آلمان بازگشت. جوزف بروگلی که مدیر شرکت زیگلر در تبریز و بعداً پتاگ بود، با میانجیگری معاملهای بین گینسکی و شرکت زیگلر انجام داد. زیگلر در ایران از سال 1867 میلادی فعال بود و شرکت نساجی دینر و هانهارت را با همراهی یکی از مدیرانش به نام امیل الپیگر سوئیسی خریداری کرده بود. الپیگر بود که تولید قالی سلطانآباد را با همکاری تئودور اشتراوس راه انداخت و تقریباً در مقطعی بین سالهای 1890 و 1894 میلادی به عنوان تنها مدیر این مجموعه تبدیل شد.